بهرادبهراد، تا این لحظه: 9 سال و 5 ماه و 24 روز سن داره

ستاره زندگی ما

ختنه گل پسری

1393/12/14 21:38
نویسنده : مریم
246 بازدید
اشتراک گذاری

مهربونم، بالاخره بابایی راضی شد که شما ختنه بشی. آخه بابایی اصلن دوست نداره شما اذیت بشی و درد بکشی . ولی با همفکری هم به این نتیجه رسیدیم که الان بهتره چون وقتی شما بزرگ شی بیشتر اذیت میشی. صبح زود بیدار شدیم و شما هم که سحرخیزی بیدار شدی و یه شیر حسابی خوردی. بعدش رفتیم دنبال زن عمو ملیحه و با هم رفتیم درمانگاه. انقدر استرس داشتم که دست و پام یخ کرده بود. اقای دکتر اول شما رو معاینه کرد و گفت تو این سن برای شما روش حلقه مناسب تره. رفتیم اتاق عمل سرپایی و همکارهای اقای دکتر شروع کردن به اماده کردن شما و از ما خواستن که بیرون اتاق منتظر باشیم. چند دقیقه ای گذشت که صدای جیغت شنیده شد و ناخوداگاه اشکهای منم سرازیر شد . هر چی بابایی و زن عمو دلداریم می دادن که حال شما خوبه و نگران نباشم، فایده ای نداشت . این چند دقیقه به اندازه یک سال طولانی بود . بالاخره کارشون تموم شد و با زن عمو اومدیم پیشت. جوری گریه می کردی که دل سنگ آب میشد . بغلت کردم و شروع کردم به دلداری دادنت . شما هم یه کم گریه ات آروم شد و با صداهای مختلف شروع کردی به گله و شکایت واسه مامان. 

عزیز دلم تا خوب شدنت انقدر برام سخت گذشت که حاضر بودم همه اون سختی ها و ناراحتی ها رو خودم تحمل کنم ولی شما درد نکشی و راحت باشی. خدا رو شکر که خوب شدنت هم زیاد طول نکشید بعد هفت روز کلن راحت شدی. 

اینم عکس شما بعد از انجام عملیات  خجالت

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (1)

آبجی فاطمه
9 فروردین 94 16:26
مبارک باشه آقا پسره خوشگل.اولین عید 3نفرتون هم مبارک باشه.امیدوارم سال خوبی رو کناره هم داشته باشید